غلامحسن احمدی معلمی از جنس صداقت با خاطرات زیبا و متفاوت از کوهمره

غلامحسن احمدی
غلامحسن احمدی

Visits: 398

غلامحسن احمدی معلمی از جنس اخلاق و دارای حرمت و کرامت اخلاقی و انسانی مثل تمام معلمان . معلمی که صفات بارز ایشان آرامش و عدم خشونت است. آرامش و اخلاق مداری و صبر و حوصله از صفات بارز و غیر قابل انکار ایشان است. آقای غلامحسن احمدی یکی از جمعیت نه نفره معلمان پیش کسوت تعلیمات عشایر از روستای کره بس هستند. تقریباً ایشان یکی از نه نفر فرهنگی محل قبل از انقلاب هستند که در حقیقت این ۹ نفر و ۳ عزیز دیگر که در مشاغل غیر فرهنگی ( قضات دادگستری و حرفه مهندسی) هستند یادگارانی می باشند که برای ما و جوانان روستای کره بس به عنوان الگو باقی مانده اند. هرکدام از این عزیزان به نحوی شایسته در سنگر علم و دانش در جاهایی که مؤظف به خدمت بوده اند انجام وظیفه نموده اند.
آقای غلامحسن احمدی از معلمان پیش کسوت تعلیمات عشایر از روستای کره بس در سال ۱۳۵۵ وارد دانشسرای عشایری می شود و در سال ۱۳۵۶ به استخدام آموزش و پرورش عشایر در می آید. ایشان از آموزگاران دوره بیست (۲۰) دانشسرای عشایری می باشند. مدت ۳۰ سال خدمت و فعالیت آموزشی ایشان به ترتیب چنین رقم می‌خورد:

– مدت ۱ سال از سال ۵۵ تا ۵۶ دانش آموز دانشسرای عشایری بوده است.

– از سال ۵۶ تا ۶۰ به مدت ۴ سال در روستای مالک آباد بخش شوراب استان چهارمحال بختیاری به عنوان آموزگار عشایری خدمت می کند.

– از سال ۶۰ تا ۶۴ به مدت ۴ سال در روستای کره بس محل زادگاهش خدمت می کند.

– از سال ۶۴ الی ۶۵ بمدت ۱ سال در روستای حاجی آباد ده شیخ بخش ارژن تدریس می کند.

– مجدداً از سال ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۸۵ به مدت ۲۰ سال در روستای کره بس تا زمان بازنشستگی به کار تدریس مشغول بودند.
سرانجام در مهرماه سال ۱۳۸۵ بازنشسته می‌شوند.
در تقسیم بندی خدمات و فعالیت های آموزشی آقای غلامحسن احمدی احمدی در قالب آموزگاری و حرفهٔ معلمی به مدت سی سال ترتیب خدمت ایشان در ۵ مرحله چنین بوده است:
۱- مرحله اول: به مدت یک (۱) سال دانش آموز دانشسرای عشایری بوده است.
۲- مرحله دوم به مدت ۴ سال در استان چهارمحال بختیاری خدمت نموده است.
۳- مرحله سوم به مدت ۴ سال در روستای کره بس کهمره سرخی خدمت می کند.
۴- مرحله چهارم به مدت یکسال (۱) در روستای حاجی آباد بخش ارژن خدمت می نماید.
۵- مرحله پنجم مجدداً به کره بس بر می گردد و به مدت ۲۰ سال تا پایان خدمت آموزشی خود فعالیت می کند که به احتساب فعالیت‌های قبلی ۳۰ سال خدمتش کامل می شود و سرانجام در مهرماه سال ۱۳۸۵ بازنشسته می گردد.
شرح حال و بیوگرافی آقای غلامحسن احمدی و بخش هایی از خاطرات و عملکرد ایشان در ذیل بصورت بخش، بخش در تاریخ ۲ اسفند ۱۴۰۰ نگارش گردیده است که تقدیم به علاقمندان عزیز فامیل کره بس و همکاران فرهنگی و کسانی می گردد که علاقه‌مند به مطالعه شرح حال اشخاص پیش کسوت فرهنگی و یا معروف می باشند.

بیوگرافی:

آقای مشهدی غلامحسن احمدی فرزند زنده یاد مشهدی غلامحسین، تاریخ تولد
۲۵ اسفند ۱۳۳۶ روستای فعلی کره بس. در اصل تاریخ دقیق تولد ایشان خرداد ۱۳۳۷ می باشد. غلامحسن فرزند ارشد خانواده است. پدر بزرگ ایشان مرحوم‌ کا حسینقلی یکی از افراد شجاع و از ریش سفیدان صاحب نام و قابل احترام فامیل احمدی از طایفه جهانخواه مقیم کره بس بودند.

اجداد گروه احمدی کره بس:

گروه احمدی کره بس به دو خاندان و فامیل احمدی و قنبری تقسیم می شوند. اجداد این خاندان در قدیم به گویش کوهمره ای متکلم و مسلط بودند. هنگامی که در روستا بحث انساب به میان می‌آید در مورد احمدی ها؛  گروه احمدی خودشان عقیده دارند که از بازماندگان اصلی قومی در منطقه کره بس بودند و در اصل از طایفه استادی کره بس مقیم کوزرگ هستند.
بسیاری از ریش سفیدان فامیل ادعای ریش سفیدان این فامیل را تایید می کنند که از تبار طایفه استادی و از بازماندگان قدیم قومی در کره بس بوده‌اند. در این خصوص به پای صحبت‌های مشهدی غلامحسن احمدی می نشینیم. آقای احمدی در مورد نیاکان خود می فرمایند:
«جد و نیاکان ما اصالتأ کره بسی و از طایفه استادی مقیم کوزرگ بوده اند. پدرم مشهدی غلامحسین فرزند کا حسینقلی فرزند جانی مقیم کوزرگ. در زمانی که مرحوم جانی در قید حیات بودند با بستگان خود در کوزرگ زندگی می نموده‌اند. بخاطر اختلافات قومی و نزاع محلی در کوزرگ بین فامیل ما و اقوام کوزرگی نزاع و درگیری شدید رخ می‌دهد که منجر به قتل یک نفر از اهالی کوزرگ می شود. به همین سبب فامیل ما حدود چندین خانوار کلأ متواری و بطور کلی شبانه از کوزرگ کوچ می کنند و در دالین سپیدان ساکن می شوند.
بعد از گذشت زمان طولانی به منطقه باز می گردند. اول می آیند ملک آباد کوهمره در ناحیهٔ خانه زنیان. سپس می آیند چنارفاریاب و بعد از مدتی توسط خویشاوندان از جمله مرحوم مشهدی زیادخان کدخدای روستای کره بس به کره بس باز می گردند. مدتی که جد ما در چنارفاریاب ساکن می شوند توسط مرحوم مشهدی احمد احمدی کدخدای وقت آنجا برای آنها شناسنامه می گیرد. برای برخی شهرت احمدی و برخی دیگری قنبری انتخاب می کند.
چون مدت مدیدی اجداد ما در منطقه لر نشین به عنوان متواری ساکن بودند تحت تأثیر گویش لری مردم آن سامان قرار می گیرند. بعد با برخی مردم آنجا وصلت می کنند به همین علت عادت به گویش لری می کنند و چون بعد از بازگشت به کوهمره گویش آنها لری بوده است مردم محل احساس می کردند که اینها قومی مهاجر و لر زبان هستند اما چنین نبوده است و اصل کره بسی اینها بوده اند که بزرگان محل این تاریخ را بیان می کنند که گروه کاحسینقلی اصالتأ لر نژاد نبوده اند و از طایفه کوزرگ گروه استادی بوده اند.
ما به اولاد ملا علی از طایفه استادی معروف هستیم. یک نفر از اولاد ما بنام ملا محمد معلم مکتبی بوده است. مرحوم مشهدی زیادخان کدخدای صاحب نام کره بس که یکی از باسواد ترین افراد در بین قدیمی ها بوده است شاگرد ملا محمد بوده است. سواد و قلم و دانش و معلومات مشهدی زیادخان بر کسی پوشیده نیست.»
برای سقم و صحت این مطالب به آقایان حاج محمد علی جهانخواه متولد ۱۳۲۳ و کربلایی جواد جهانخواه متولد ۱۳۰۹ مراجعه و طبق مصاحبه‌ای که با آنها داشتم گفته های آقای احمدی مورد تأیید قرار گرفت.

پیوند خویشاوندی با اولاد صفر سینعلی و دیگر فامیلهای ساکن روستا:

گروه احمدی شامل دو فامیل قنبری و احمدی هستند که به اولاد علی معروفند. کرامت الله قنبری در حال حاضر از نظر سن و سال بزرگترین و معروفترین ریش سفید این فامیل و بعد از ایشان غلامحسن احمدی می باشد. این دو فامیل در حال حاضر نزدیک به پانزده خانوار هستند. از نظر وصلت با اولاد صفر سینعلی خویشاوندان نزدیک محسوب می شوند. با فامیل های دیگر روستا نیز وصلت خویشاوندی نموده اند.
در خصوص خانواده مشهدی غلامحسن احمدی مادر مشهدی غلامحسن از نظر جد مادری؛ نوه ملا جانباز کره بسی از اولاد ملا خانباز به حساب می آید. مادر مشهدی غلامحسن، حاجیه خانم کشور قنبری فرزند مرحوم علیخان و خواهر کرامت الله قنبری است. همسر مرحوم علیخان بنام مرحوم صاحب خواهر مرحوم ملا کاکاجان و فرزند زنده یاد ملا جانباز می باشد. همسر ملا جانباز بنام گلبس دختر ملا علی باز کوزرگی (کره بسی) است. طبق این بیوگرافی آقای غلامحسن احمدی و برادران و خواهران و دایی و دایی زادگان ایشان از طریق شیر مادری از نوادگان ملا علی باز و ملا خانباز محسوب می شوند و بعد بین نسل جدید آنها مجدداً وصلت خویشاوندی ازطریق ازدواج صورت گرفته به همین سبب گروه احمدی و قنبری از خویشاوندان نزدیک و سببی اولاد صفر سینعلی و دیگر فامیل های وابسته به آنها به حساب می آیند. مادر بزرگ آقای احمدی یعنی مادر مادرش دختر خاله مشهدی محمد حسن جهانخواه از اولاد صفر دوم و از نسل اولاد صفر سینعلی می باشند. همسر مرحوم ملا علی برز برادر مشهدی زیادخان کدخدای روستای کره بس خواهرزاده کاحسینقلی پدر بزرگ آقای احمدی هست. یکی از همسران ملا شهباز اولین کدخدای فامیل نیز خواهر زاده کا حسینقلی می باشد. به هر روی گروه احمدی و قنبری با اولاد علی باز و خانباز از خویشاوندان نزدیک به حساب می آیند. باز آقای احمدی از نظر پیوند خویشاوندی با بخش دیگری از فامیل صفر سینعلی که گروه خوبیاری هستند خویشاوند نزدیک می باشند. همسر زنده یاد مشهدی غلام خوبیاری دختر مرحوم کا حسینقلی و خواهر مشهدی غلامحسین و مشهدی غلامرضا احمدی هست. به همین سبب فرزندان مشهدی غلام خوبیاری عمه زاده های فامیل احمدی می باشند. همچنین فرزندان مرحوم مشهدی محبعلی جهانخواه از اولاد ملک حسین اینها هم عمه زاده های فامیل احمدی هستند. حضرات احمدی با گروه کا شفیع یا اولاد حسین شفیعی که شامل فامیلهای کریمی و شفیعی هستند پیوند خویشاوندی نزدیکی دارند. با گروه کا شکرالله فامیل فضلی و نیز با گروه غفاری نیز وصلت نمودند و خویشاوند نزدیک می شوند. به هرحال این فامیل با فامیل های مقیم روستای کره بس مثل پیوند مستحکم گوشت و استخوان هستند و از هم جدا نیستند.

تحصیلات دوران ابتدایی:

آقای غلامحسن احمدی به تحصیلات دوران ابتدایی خود و آموزگاران آن دوران اشاره می کند و می فرماید:
«سال تحصیلی ۱۳۴۶-۱۳۴۵ کلاس اول دبستان عشایری ده نمک بودم. معلم کلاس اولم عزیز الله شهریاری، کلاس دوم خانم آفتاب دهداری، کلاس سوم اردوان شهریاری، کلاس چهارم صفدر شاپوری نسب و کلاس پنجم علی باز روستا. سال ۱۳۵۰ فارغ‌التحصیل پایان دوران ابتدایی ام می باشد.»
نگارنده آموزگاران دوران دبستان آقای احمدی را معرفی می نماید:
آقای عزیز الله شهریاری اهل دوسیران کوهمره نودان، خانم دهداری اهل روستای گاوکشک کوهمره نودان، اردوان شهریاری برادر عزیز الله اهل دوسیران کوهمره نودان، آقای شاپوری اهل روستای بنه زرد و اخیراً روی کوهمره سرخی و آقای روستا از طایفه بهمئی کهگیلویه بویراحمد.

خاطرات دوران دانش آموزی:

شاید این بخش خاطرات آقای غلامحسن احمدی که راجع به دوران دانش آموزی ایشان می باشد جذاب ترین خاطره از میان خاطرات دیگر ایشان در مقاله شرح حالش باشد. آقای احمدی راجع به اتفاق مهم دوران تحصیل خود در دبستان عشایری ده نمک دفتر ذهن خاطرات خود را چنین می گشاید:
«کلاس اول دبستان بودم. در بهار سال ۱۳۴۶ بازدید استانی و کشوری داشتیم. مدرسه مؤقتأ بصورت نیمه سیار در مکانی عشایر نشین بنام خون حاجی مستقر بود. مدرسه فقط یک چادر سفید بود که شش پایه از اول تا ششم در آن تدریس می شد. معلم آقای عزیز الله شهریاری بود.
در یکی از روزهای بهاری در ماه اردیبهشت خانم فرخ رو پارسا وزیر وقت آموزش و پرورش به همراهی خانم صوفی مدیر کل وقت آموزش و پرورش استان فارس و زنده یاد بهمن‌بیگی مدیر کل آموزش عشایر همراه با خانواده و راهنمایان تعلیمات عشایر از مدرسه بازدید داشتند.
خاطره تلخ این بازدید برای دانش آموزانی که از راه دور آماده بودند ماندن تا بعداز ظهر بود که منتظر بازدید کنندگان بودند. چون خبری از بازدیدکنندگان نشد به محض تعطیل شدن مدرسه دانش آموزان رفتند برای صرف نهار. در شروع صرف نهار ناگهان خبر آمد و صدا زدند که سریع برگردید مدرسه!. بازدیدکنندگان سر رسیدند که دانش آموزان در حال باز کردن دستمال یا بخچه نانی خود بودند که برگشتند به مدرسه. از شما چه پنهان دستمال های نان را جمع و در نزدیکی مدرسه در لابلای شاخه های یک درخت بلوط کوتاه گذاشتند. رفتیم در کلاس درس حاظر شدیم. چون من و عبادالله جهانخواه کلاس اول بودیم ما دونفر را دعوت به پای تابلو کردند. بعد از معرفی خودمان جناب وزیر این جمله به ما گفتند:
بنویسید: «محمد رضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر.!» و ما بعداز نوشتن با خط زیبا آن را قرائت کردیم… گفتیم بفرمایید.! وزیر سؤال کرد: مگر اینها کلاس اول نیستند؟! آقای بهمن بیگی فرمود: بلی اینها کلاس اول هستند نه ششم.! وزیر دستور کف زدن داد و ما را مورد تشویق قرار داد. اینجا بهترین تشویق نصیب ما شد اما این تشویق در کام ما تلخ شد. چگونه ؟! بعد از بازدید مدرسه تعطیل و ما با خوشحالی به طرف بخچه های نانی آمدیم که شکم گرسنه خود را سیر کنیم اما سگ‌های آبادی بی رحمانه به دستمال های نانی دستبرد زده بودند و ضمن تکه پاره کردن دستمال ها تمام محتویات را نوش جان کرده بودند. یکی از همکلاسی ها برای دستمالش که پاره شده بود بسیار گریه و زاری می کرد.
مابقی برای نبود نان گریه می کردند. اما یک لحظه بعداز این حادثه به خود آمدیم و از فرط گرسنگی برای سیر کردن خود به میوه ها و سبزی های طبیعت روی آوردیم و خود را نیمه سیر کردیم و هنگام غروب به خانه باز گشتیم.»
خاطرات دوران کودکی و دوران دانش آموزی بسیار جذاب و دل‌پذیر است بخصوص برای راوی.

دانشسرای عشایری:

آقای احمدی به تحصیلات خود در دوران دانشسرای عشایری اشاره می نماید:
«بعد از اتمام دوره ابتدایی چند سال ترک تحصیل نمودم. سپس بصورت متفرقه به مدت یکسال شاگرد آقای ملک محمد جهانخواه اولین معلم بومی محل بودم. در شهریور سال ۱۳۵۵ در امتحان ورودی دورهٔ ۲۰ دانشسرای شرکت کردم و به دانشسرای عشایری راه یافتم.
استادان دوران دانشسرا: آقایان مهدی قرخلو، عبداللهی، بیژن بهادری کشکولی، هوشمند، کمر نامداری، عین الله دهقان، پاکدل، آقای شادمانی، تقوی، محمودی و…
رئیس دانشسرا آقای حیدر مصطفوی و آقای هوشمندی هم معاون ایشان بودند. جناب هوشمندی علاوه بر پست معاونت کار تدریس در دانشسرا را هم به عهده داشتند.

خاطرات دانشسرا:

جناب غلامحسن احمدی به خاطرات جالبی در دوران تحصیل در دانشسرای عشایری اشاره نمودند که خالی از لطف نیست که آن را جا بگذاریم و یاد داشت ننماییم. آقای احمدی می فرماید:
«در آن زمان دو تا بازدید خارجی داشتیم. یکی از کشور چین و دیگری از کشور سوریه. چین هیأت رادیو تلوزیونش آمد و سوریه وزیر آموزش و پرورشش.! چند تا هم بازدید کشوری و دها بازدید استانی هم داشتیم.!
اشرف پهلوی، دکتر باهری و…. از مقامات کشوری بودند که جزء بازدید کنندگان بودند.
بازدید استانی: آقای استاندار وقت جناب نصر اصفهانی و هیأت همراه و بهمن بیگی به دانشسرای عشایری آمدند. ساعت ۱۲ شب بود. اتفاق مهمی که رخ داد و شاید کسی باور نکند: زنده یاد بهمن بیگی ساعت ۱۲ شب آمد در خوابگاه.! بهمن بیگی مشاهده کرد تا ۴ نفر از بچه های دانشسرا دارند پاستور بازی می کنند. بهمن بیگی فوراً دستور اخراج ۴ نفر را صادر کردند.
بعد از ده روز با وساطت ارشدهای خوابگاه و دبیران دانشسرا مجدداً پذیرش شدند و به دانشسرا باز گشتند.
یکی از نکته های مذهبی در دانشسرا:
هر خوابگاهی دارای یک نمازخانه خاص خودش بود. در بیشتر مواقع مشاهده می شد که بچه های دانشسرا اکثریت اول برای نماز می رفتند و نماز که می خواندند بعد برای گرفتن غذا به صف می ایستادند.
آقای بهمن بیگی در بازدید از دانشسرا بیشتر تاریخ سؤال می کرد و بیشتر منظورش تلفظ واژه «عبدالمطلب» جد پیامبر بود که باید صحیح می خواندی. در همین راستا یکبار ناراحت شد که چرا واژه عبدالمطلب جد پیغمبر بدون دقت تلفظ می کنید و تشدید آن فراموش می کنید. خاطره ای دیگر نصر اصفهانی به کلاس ها سرکشی می کرد و تقسیم اعشاری سؤال می کرد و نسبت به صحیح حل کردن آن حساس بود.
بعد از هر بازدید که دانشسرا خوب از آب در می آمد آقای بهمن بیگی با بچه ها عکس می گرفت و بعضی مواقع با شادی فوتبال بازی می کرد و شادی خود را با بچه‌های دانشسرا تقسیم می کرد.
از روی تعصبی که نسبت به عشایر داشت چون علیرضا قشقایی بازی کن تیم برق شیراز و تیم ملی بود زمین چمن ورزشگاه آب باریک که متعلق به دانشسرا بود برای تمرین در اختیار تیم برق قرار می داد به احترام علیرضا قشقایی.!»
درود بر آقای غلامحسن احمدی احمدی فرهنگی پیش کسوت تعلیمات عشایر از روستای کره بس که واقع بینانه و صادقانه خاطرات دوران تحصیل در دانشسرا را به ذهن آورد و بیان نمود.

همکاران دوره ۲۰ دانشسرای عشایری:

آقای احمدی به اسامی همکاران خود در دوره دانشسرا اشاره می کند و می فرماید:
«محل استقرار دانشسرای عشایری در منطقهٔ آب باریک شیراز بود. در دورهٔ بیستم دانشسرای عشایری از پذیرفته شدگان قبایل عشایری سراسر کشور تعدادمان ۱۲۰۰ نفر بود. از این تعداد ۱۰۵۰ نفر پسر و ۱۵۰ نفر دختر بود. از کل تعداد دختران و پسران دانشسرا در دوره ۲۰ حدود شصت نفر از آنها کوهمره ای بودند. سهمیه هر سه کوهمرهٔ جروق، سرخی و نودان از بین این تعداد ۱۲۰۰ نفری حدود ۶۰ نفر پسر و دختر بود که تعداد آقایان بیش از خانمها بودند. اسامی برخی از همدوره های خودم از سه کهمره که به ذهن دارم اسامی برخی ها را ذکر می نمایم:
رضاقلی قاسمی، حسین مظلومی، محمد احمدی مسقانی، کنعان لطفی، مختار بارانی، سید عبدالمجید حسینی، ملک نوربخش، آقاجان چپویی، هاشم چپویی، بهروز (سردار) چپویی، وزیر شاهین، محمد صادق شاهین، حسین شاهین، عباس شاهین، حکیمه شاهین، سلطنت شاهین، مهتاب شاه پرست، جلال ستوده، کریم حامی، غلامرضا آزاد، سرتیپ فرسوده، خدارحم فتحی، عبدالله صفری، عزیز قلی کارگر، سید عزبز حسینی، جعفر باقری، کرم رفیعی، ابراهیم لطفی، لهراسب کمالی، مشهدی محمد (احمد) زارع، زمان الله شکری، خیرالله سهیلی، حسین ماندی، یدالله شمشیری، حاجی ستوده، نامدار فرهادی، خیرالله کریمی، زلال نوروزی، معراج رضایی، ملک بازیاری، غلامعلی بازیاری، ماندنی ماصرمی، عبدالکریم رنجبر، روح الله گرگی، کاظم نوروزی، ولی الله کرمی، حسین نقدی، علی نوروزی، ستار نجفی، گلبس نامور و رضا بارانی.»
احسنت بر این هوش و حافظه آقای غلامحسن احمدی که اسامی پنجاه و یک تن تن از همکاران و همدوره ای های خود را در دوران تحصیل در دانشسرا فراموش ننموده است.

آغاز فعالیت‌های آموزشی:

آقای احمدی بعد از یک سال تحصیل در دانشسرای عشایری و فرا گرفتن فوت و فن آموزگاری زیر نظر استادان مجرب دانشسرا در شهریور ماه سال ۵۶ فارغ‌ التحصیل می گردد. بلافاصله بعد از اتمام تحصیلات دوره دانشسرا فعالیت های آموزشی ایشان در قالب آموزگار دبستان های عشایری شروع می شود. آغاز خدمات آموزشی آقای احمدی از ابتداء تا انتها و تا زمان بازنشستگی از کلام ایشان چنین است:
«طی یک سال دورهٔ دانشسرا در مهرماه ۱۳۵۶ جهت تدریس به استان چهارمحال بختیاری اعزام شدم.
دوران آموزشی:
به مدت چهار سال در بخش شوراب در روستای مالک آباد بختیاری به تدریس مشغول بودم.
ابتدا اولین معلم آن روستا من بودم. در این چهار سال به عنوان مدیر آموزگار تدریس می کردم.
مرحله دوم خدمات آموزشی:
در سال تحصیلی ۱۳۶۱-۱۳۶۰ به فارس آمدم و تا سال ۶۴ در کره بس تدریس نمودم.
مرحله سوم خدمات آموزشی:
در سال تحصیلی ۶۵-۶۴ در روستای حاجی آباد پس کوهک بخش ارژن منطقه ده شیخ به عنوان مدیر آموزگار به تدریس مشغول بودم.
مرحله چهارم خدمات آموزشی:
مجدداً از مهر ماه سال ۱۳۶۵ به کره بس آمدم و به مدت ۲۴ سال در مدرسه کره بس به عنوان مدیر آموزگار و دوسال هم به معاون مدرسه تدریس نمودم و در سال ۱۳۸۵ به افتخار بازنشستگی نائل آمدم. در هنگام آموزش بصورت متفرقه تحصیلات خود را ادامه دادم و سرانجام قبل از بازنشستگی مدرک دیپلم گرفتم.»
مدت ۳۰ فعالیت آموزشی با رنج و مشقات فراوانی برای هر فردی روبرو بوده است. بیان آن چقدر ساده از نظر برخی‌ها ممکن است بنظر برسد اما کسی جزء آموزگاران و همکاران آقای احمدی این مدت ۳۰ سال خدمت را به درستی و شایستگی درک نمی کند.

راهنمای تعلیماتی:

این جا هم بخش دیگری از خاطرات آموزشی آقای احمدی مرور می کنیم:
«زمانی که بختیاری بودم اولین سال در پایه اول ابتدایی تدریس می کردم.
دانش آموزان مدرسه ام بعنوان یکی از کلاسهای نمونه ی منطقه، انتخاب و در تیرماه سال ۵۷ به منطقه کوهرنگ اعزام و مورد بازدید استاندار وقت چهارمحال بختیاری و زنده یاد بهمن بیگی مدیر کل تعلیمات عشایر و همراهان قرار گرفت. این تجمع و بازدید در قالب اردوی مدارس نمونه بود.
معلم راهنمای تعلیمات عشایر در مدت چند سال که در بختیاری بودم آقای حاج صفدر شاپوری نسب بود. زمانی که به کره بس آمدم راهنمای تعلیماتی فراوان داشتیم و معروف ترین آنها آقای ناظم جبارزاده بود.»
آقای صفدر شاپوری از اهالی کوهمره و از طایفه چپوئی بود.
آقای جبارزاده هم اهل طایفه جوارزار سرخی کوهمره بود.

حاصل سی سال آموزگاری:

سود و ثمر ۳۰ سال تلاش آموزشی و تدریس آقای احمدی تربیت دانش آموزان مستعد و رسیدن آنها به قله های ترقی دانش و معرفت می باشد.
در مصاحبه با آقای احمدی بخشی از خاطرات ایشان به دانش آموزانش اختصاص داده شد. ایشان ابتداء در استان چهارمحال بختیاری و سپس در روستای زادگاهش کره بس کهمره سرخی دانش آموزان با استعداد بسیاری را در دوران دبستان دانش و معرفت آموختند و آنها به پست های خوب و مشاغل آبرومند رسیدند.
الف- چهارمحال بختیاری
جناب احمدی در این خصوص می فرمایند:
«زمان خدمت در بختیاری دانش آموزان مستعدی تربیت نمودم.
در حد مدیر کل، فرماندار ، مهندس برق، کارمند ادارات مختلف. تعداد قابل ملاحظه‌ای به پست و مقام رسیدند. هنوز هم تعدادی از آنها به عنوان سرکشی می آیند دیدنی بنده.
هوشنگ مصطفوی چند سال مدیر کل امور جانبازان استان بوشهر، فرماندار کوهرنگ.
محمد مراد جمال پور مهندس برق منطقه اهواز.
مجید کریمی در شبکه بهداشت شهرستان فارسان بختیاری و…»
ب- روستای کره بس:
جناب احمدی بعد از خدمت در استان چهار محال بختیاری در روستای کره بس بیشترین فعالیت آموزشی را داشتند. ایشان می فرمایند:
«در دوران ابتدایی سعادت پدر و فرزندی به عنوان معلم بین من و شاگردان دوران ابتدایی ام در روستای کره بس برقرار بود.
تعداد زیادی از آنها به مدارج عالی رسیدند. به اسامی برخی ها اشاره می کنم:
دکتر بهتاش فضلی مدرس درس زبان دانشگاه.
دکتر سیامک جهانخواه استاد دانشگاه و مدیر حسابرسی چندین شرکت.
مهندس مصطفی جهانخواه مهندس شرکت گاز عسلویه.
فرهاد جهانخواه فرماندار خفر.
فرهاد خوبیاری و برادران که هر سه در پست وکالت قرار دارند.
هادی احمدی و برادران.
قدرت الله قنبری و برادران.
سرهنگ عین الله جهانخواه و برادران.
سرهنگ زمان الله کریمی و برادران.
دکتر علی خوبیاری و برادرش مهران خوبیاری.
دکتر نیما جهانخواه و سرهنگ سعید جهانخواه و برادرانشان مهدی و حامد.
سالار خوبیاری و علی اکبر جهانخواه.
مهندس محمد جهانخواه پور و صمد جهانخواه.
دکتر ابوذرغفاری و نوذر غفاری و دکتر آمنه قنبری و دکتر زینب غفاری.
سرهنگ محمد جهانخواه و سرهنگ بهبود جهانخواه.
زنده یاد دکتر جبار جهانخواه و برادران.
یزدان خوبیاری.
الماس جهانخواه، حسام جهانخواه، وکیل محمود جهانخواه، وکیل قادر جهانخواه، روح خوبیاری و برادران.
محمد خوبیاری و برادرش.
مسعود خوبیاری و برادرانش. و…..
الحمدلله همگی نامبردگان در پست های آبرومند و با درآمد حلال مشغولند.»
این نامبردگان بخشی از جوانان تحصیلکرده روستای کره بس بعداز انقلاب هستند که الحمدلله سرمایه روستا محسوب می شوند. علاوه بر این تعداد بسیاری دیگر نیز در مشاغل آزاد به کار مشغول هستند.

طبیعت:

آقای مشهدی غلامحسن احمدی بخش دیگری از خاطرات زیبای خود را به طبیعت و فرهنگ سازی در این مورد اختصاص دادند. طبق مصاحبه‌ای که در مورخه ۲ اسفند ۱۴۰۰ با ایشان داشتم در باب طبیعت فرمودند:
«زمانی که بختیاری بودم در فصل سرما و هنگام برف و باران جانوران زیادی در اطراف روستا هم در شب وهم در روز مشاهده می شد. جانورانی مثل خرس، گرک، گراز، روباه، خرگوش و کبک بصورت فراوان. کبکها در پاییز در ماه مهر دسته جمعی مهاجرت می کردند به طرف مناطق گرمسیر و در بهار مانند پرستو باز می گشتند به منطقه، که نشان از طبیعت دوستی مردم آنجا نسبت به حیات وحش بود. گاهی بارش برف به بیش از چهار متر می رسید. در هوای برفی و شب‌های برفی خطر حمله جانورانی از قبیل گرگ خروج افراد از روستا را تهدید می کرد. صحنه‌ای عجیب که گاهی مشاهده می نمودم حتی گرگ‌ها شبانه به سگهای روستا حمله و آنها را شکار می کردند اما با این وجود صاحبان سگها نسبت به جانوران وحشی خشونت نشان نمی دادند. علت شکار سگها با توجه بارش مداوم و سنگین برف و عدم دسترسی گرگ‌ها به غذای مورد نیازشان بود. برخی مردم از ترس اینکه سگها در شب شکار و طعمهٔ گرگ نشوند سگ‌ها را در طویله و حیاط منزل زنجیر می کردند.
آن زمان در مسیر راه میان برد که از قله کوه می گذشت و پوشیده از برف بود با جانورانی از قبیل خرس و گرگ و گراز برخورد می کردیم. از همه مهمتر در قله کوه با بوران برف و خطر حمله خرس و گرگ روبرو می شدیم که خطر جانی بزرگی بود. از روی مغروریت اهمیت به این خطرات نمی دادیم. برای رفع این مشکلات چندین نفر تا جاده ماشین رو باهم می رفتیم تا از خطرات در امان باشیم. وقتی این خطرات را پشت سر می گذاشتیم و به اولین شهر یا اولین روستا می رسیدیم از نظر کوفتگی و خستگی چهره مان طوری بود که مردم احساس می کردند که غریبه ای وارد شده است و ما را به عنوان مهمان ناخوانده مورد لطف خود قرار می دادند. زمانی که آنجا بودم هیچ موردی از شکار جانوران مشاهده ننمودم.
و اما خاطره‌ای راجع به قطع جنگل در منطقه بازفت بختیاری:
اولین روز؛ دانش آموزی برای کندن یک شاخه بلوط جهت تمیز کردن محوطه مدرسه مأمور کردم که با دست خالی برگشت. گفتم چرا شاخه بلوط نیاوردی گفت می ترسم از طرف خانه انصاف جریمه شوم. چون آن زمان خانه انصاف نظم و انضباط و امنیت عمومی روستا را به عهده داشت. شایان ذکر است این خاطره مربوط به سال ۱۳۵۶ می باشد.

ضمانت:

این خاطره جناب احمدی هم جالب است:
«در سال ۵۶ در یک مراسم جشن عقد کنان که ما دعوت شده بودیم به همراهی مسؤل خانه انصاف ناگهان دو پسر بچه که به مزرعه صیفی کاری دستبرد زده بودند توسط صاحب مزرعه دستگیر و تحویل رئیس خانه انصاف دادند که برای آنها صورت جلسه و مبلغی پول به عنوان جریمه از پدرانشان گرفت و پیوست صورت جلسه نمود که جهت ارسال به مقامات بالاتر و مافوق ارسال نماید؛ اما من در آن محکمه ضامن شدم و مورد بخشش خانه انصاف قرار گرفتند و از تنبیه و جریمه معاف شدند. رئیس خانه انصاف فردی مسن و نفوذ دار و از افراد سرشناس محل بود که یادم هست آن را به ملا لقب می دادند و نامش ملا رحمت الله کیارسی بود.»
همه خاطرات جناب آقای غلامحسن احمدی آموزنده هست.

عملکرد غیرآموزشی:

آقای غلامحسن احمدی در حقیقت یکی از خدمتگذاران صدیق و شایسته منطقه و روستای کره بس می باشند. درست است که هر انسانی در اهدافش نمی تواند ادعا کند که صد درصد مؤفق بوده است اما بدون شک آقای احمدی در اهداف و برنامه هایی که مدنظرش بوده درصد مؤفقیت و کامیابی‌های او بیش از عدم مؤفقیت و ناکامی اش بوده است. بخشی از شرح حال ایشان را به عملکرد او و فعالیت های غیر آموزشی اش اختصاص دادیم. آقای غلامحسن احمدی در خصوص عملکرد غیر آموزشی خود می فرمایند:
«از سال ۶۰ تا کنون در کارهای عمرانی و فرهنگی مذهبی در بخش، دهستان و روستا فعالیت داشتم. مدت چهار سال منتخب اولین شورای اسلامی و قانونی روستای کره بس بودم.
مدت ده سال هم دهیار روستای کره بس بودم. مدت سه دوره عضو شورای آموزش و پرورش بخش ارژن بودم. مدت شش سال عضو هیأت مدیره نظام صنفی کشاورزی شهرستان شیراز بودم. چندین دور هیأت مدیره تعاونی دامداران دهستان بودم. عضو خانه کشاورز استان فارس هم بودم. چندین دور هم عضو شورای عالی بسیج عشایر استان فارس بودم. عضو هیئت مدیره تعاونی روستایی رچی بودم و اکنون هم عضو هستم.
کارهای عمرانی که در روستا با همکاری سایر دوستان و اعضای محل انجام دادم: کانال سازی آب کشاورزی، برق کشی روستا، آب رسانی، مخابرات، ایستگاه تلویزیونی، احداث جاده بین مزارع، آسفالت معابر روستا، روشنایی معابر روستا، کارهای فرهنگی، تشکیل کلاسهای آموزشی باغبانی و کشاورزی در روستا، تشکیل کلاس فنی حرفه‌ای از طرف سازمان فنی حرفه‌ای استان و ناحیه یک شیراز در زمینه باغبانی و زنبور داری پرورش گیاهان دارویی، طب سنتی با اخذ مدرک معتبر فنی حرفه‌ای، همکاری در ساخت و ساز مدرسه و حسینیه روستا، کار فرهنگی اعزام صدا و سیمای کشوری از طرف شبکه‌های سه و یک و استان در چندین نوبت در روستا. برنامه های چون: کوچه باغ، سیمای آبادی، هم ولایتی، سلام کشاورز، برداشت انار، مصاحبه رادیویی راجع به سلام روستا.
دوسال هم به مدت دو دوره به عنوان آموزشیار نهضت سوادآموزی تدریس بزرگسالان در شب در مدرسه کره بس به عهده داشتم. عضو شورای خانه بهداشت بنگر هم بودم. مدیر مؤسسهٔ مکتب القرآن روستا از طرف اداره اوقاف هم بودم.
عضویت در هیئت امنای حسینیه روستا هم هستم.»
این ها بخشی از فعالیت های غیر آموزشی ایشان بود البته فعالیتهای دیگری هم داشتند که مجال به ذکر آن نبود و به دلیل شکست نفسی از بیان آن خود داری نمودند.

ساخت اولین مدرسه در کره بس:

مشهدی غلامحسن احمدی با بیان خاطراتی در مورد ساخت مدرسه و زندگی شخصی خود به سالهای ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ باز می گردد. در لابلای ذکر خاطرات خود یادی هم از کدخدایان دو روستای همجوار و نزدیکان خود در محل نمود. حاج سردار شاهین، مشهدی زیادخان جهانخواه، حاج محمد علی جهانخواه و ملا کاکاجان جهانخواه و همچنین پدرش مشهدی غلامحسین احمدی ذکری بمیان آوردند و جهت قدر شناسی یادی نمودند.
آقای احمدی می نویسند:
«مدرسه اول در روستای بنگر بنام دبستان عشایری ده نمک بود. بسیار ممنون هستیم که زنده یاد حاج سردار شاهین در سال ۱۳۴۱ برای اولین بار معلمی بنام عزیز الله شهریاری آوردند بنگر و باعث گردید بسیاری از دانش آموزان این سه روستا (بنگر، کره بس و بنه زرد) با سواد شوند.
در مورد مدرسه و
خاطره زمان دانش آموزی خیلی دوست داشتیم مدرسه در روستای خودمان کره بس باشد.
مشکل دوری راه، سرمای سخت زمستان و وزش باد صبحگاهی معروف به باد کره بس که از روبروی ما می وزید، فرهنگ قدیم قبیله ای که هر روز دعوا داشتیم و….همه برایمان ایجاد نگرانی کرده بود. این مشکلات به غیرت و تعصب بعضی از پدران و کدخدای محل که ازهمه پیشگام تر بودند برخورد. به همین علت قضیه مدرسه را دنبال کردند. در بین این عزیزان بنابه توصیه مشهدی زیادخان؛ حاج محمدعلی جهان خواه پیشگام بود. مردم مصالح ساختمانی از قبیل سنگ،‌ چوب، ماسه و…آماده و سیمان و گچ از شهر آوردند و با شوق و ذوق مدرسه ساختند. ساختمان مدرسه آماده شد و برای معلم دست به دامن بهمن بیگی شدند. درنهایت یک معلم تبعیدی به نام علی باز روستا تحویل کدخدای محل دادند. خانه معلم باید بهتر از بقیه باشد. کدخدا چون اتاقکی به اصطلاح عمارت می‌گفتند معلم را جای داد. اما مدرسه میز و نیمکت نداشت. دانش آموزان روی زیلو می نشستند. باز هم آقای محمدعلی جهانخواه به اداره تعلیمات عشایر مراجعه کرد و توانست میزو نیمکت نو بیاورد که دانش آموزان با شادی زیلو را جمع کردند و با شادی بر روی میز و نیمکت های نو شروع به درس خواندن کردند. یادم هست و هنوز استشمام می کنم بوی خوش روغن که از میز و نیمکت های نو که حاج محمد علی به مدرسه آورده بود به دماغمان می خورد.
خالی از لطف نیست و جا دارد تشکری از آقای حاج محمد علی جهانخواه داشته باشیم. ایشان فرزندی نداشتند که به مدرسه برود اما برای فرزندان کل فامیل یک کار اساسی انجام دادند و باعث و بانی تأسیس اولین مدرسه در سال ۱۳۴۹ در روستای کره بس شدند. ما همه ی تحصیلکرده های فامیل کره بس چه از نسل قدیم و چه از نسل جدید مدیون ایشان هستیم. حاج محمد علی حق پدری بر گردن همه ی ما دارد و ما همگی فرزندان حاج محمد علی جهانخواه هستیم. ایشان پدر همه ما هستند.
اما خاطره ای از اولین سال معلمی ام داشته باشم. پدرم تغییر مکان داده بود. و دست به کارشده بود که برایم خانه (اتاق) سنگ و سیمانی شیک بسازد. درهمین راستا مرحوم دایی کاکاجان جهانخواه از پدرم خواسته بود چند چوب به عنوان هدیه از باغش ببرد و اتاقها را تکمیل کند روحش شاد و یادش گرامی باد.»
آن زمان ساخت اتاق با گچ و سنگ و سیمان و چوب صاف و مستقیم چنار یا سپیدار مد شده بود و در حد پیشرفت در ساخت و ساز اماکن و منازل مسکونی بود. بهترین ساختمان منازل و مدل بالا ترین آنها ساختمان ها و اتاق‌هایی بود که با گچ و سنگ و سیمان ساخته می شد و سقف آن را با چوب صاف و راست درختان باغی می پوشاندند.
ممنون از آقای احمدی که در تهیه این پژوهش و بیوگرافی و شرح حال با نگارنده همکاری صمیمانه‌ای داشتند. در ادامه مطالب در بخش زیر تحت دو عنوان مختلف مطالبی زیبا از مهندس شفیعی راجع به غلامحسن احمدی ضمیمه متن می گردد. چون مطالب زیبا و در خور توجه و قابل تامل بود نگارنده طبق اصول امانت داری در نگارش و نیز با ارائه توضیحات لازم طبق روش نگارشی خود لازم دانستند که خوانندگان را از مطالعه این دو بخش بی نصیب ننمایند.

معلمی از جنس صداقت:

در روستای کره بس کوهمره سرخی ۹ نفر معلم و ۲ نفر قاضی و ۱ نفر ‌مهندس روی هم ۱۲ نفر از پیشگامان سواد آموزی و دانش و معرفت به حساب می آیند و همگی حاصل تلاش بی وقفه آموزش عشایری  و از دانش آموختگان دستگاه عظیم تعلیمات عشایر کشور هستند.
اسامی این بزرگواران در گروه آموزگاران و معلمان به ترتیب چنین است: ملک محمد جهانخواه، زمان الله فضلی، صفر خوبیاری، مرضیه جهانخواه، ساری جهانخواه، غلامحسن احمدی، زنده یاد سیروس (بهروز) خوبیاری، عبادالله جهانخواه و عزیزقلی (عوض) خوبیاری.
اسامی افراد غیر فرهنگی که در مشاغل مهم دیگری به فعالیت مشغول بودند:
قاضی عباس خوبیاری، قاضی عبدالرسول جهانخواه، مهندس عبدالحسین شفیعی. این دوازده نفر از معلم و قاضی و مهندس از افتخارات اصلی روستای کره بس از نظر دانش و معرفت و پیشرفت سواد و فرهنگ محسوب می شوند. نسل جدید و ریش سفیدان فامیل به تک تک این عزیزان افتخار می کنند و فرق و تمایزی بین آنها قابل نیستند.
مهندس میرزا حسین شفیعی که در مکاتبات نگارشی خود نام شناسنامه ای ایشان عبدالحسین می باشد و خود نیز یکی از اعضای دوازده نفری پیشگامان دانش و معرفت در کره بس به حساب می‌آیند، شغل معلمی را بالاتر و مقدس تر از هر حرفه و شغل دیگری می داند. مهندس شفیعی چهره ای شاخص در میان پیش کسوتان تعلیم و تربیت و دانش و معرفت از کره بس هستند. نه تنها در کره بس بلکه در کوهمره و تعلیمات عشایر حرف های زیادی برای گفتن دارد. ایشان عقیده دارند که اگر در هر جامعه و طایفه ای به اندازه پزشک، دکتر، مهندس، قاضی، وکیل عدلیه، افسر، فرماندار و هر منصب مافوق دیگری به معلم اهمیت دهیم راه تعالی و مترقی آن جامعه و آن قوم فراهم می گردد و راه متعالی شدن جامعه را به مدینه فاضله هموار می‌سازد. مهندس شفیعی در اوصاف غلامحسن احمدی تعابیری زیبایی بصورت واقع بینانه بکار می برند. جناب مهندس شفیعی در شرحی خلاصه راجع به غلامحسن احمدی و هشت نفر از همکاران پیش کسوت فرهنگی ایشان و سه نفر از بستگان غیر فرهنگی ایشان که بطور کلی روی هم تعدادشان دوازده نفر از اهالی کره بس هستند می نویسند:
«غلامحسن احمدی معلمی از جنس صداقت، پاکی، متانت، مردم‌داری، صبر، پرهیز از خشونت و دارای صفات بارز انسانی. کسی که ردای پرافتخار معلمی بر تن داشت و همچنان معلم باقی مانده است.
ایشان یکی از معلمان پیش کسوت تعلیمات عشایر از روستای کره بس هستند. این نه نفر معلم پیشکسوت به همراه دونفر حقوقدان و یک نفر مهندس محصول انقلاب الفبای بهمن بیگی بزرگ قبل از انقلاب اسلامی هستند و نسل جدید روستای کره بس حاصل تلاشهای صادقانه اینهاست.»

شـــرح حال

مهندس شفیعی مقاله شرح حال آقای غلامحسن احمدی را کامل مطالعه و جهت سقم و صحت تحقیقات نگارنده اصلی آن جوانب را بررسی و ضمن تأیید تحقیقات و متن نوشتاری نگارنده اصلی بصورت خلاصه نویسی مطالب ذیل در مورد شرح حال غلامحسن احمدی و فامیل های منتسب به ایشان و پیوندهای دیگر با فامیلهای کره بس طبق نگارش اصلی مؤلف مقاله با اندکی دخل و تصرف در ویرایش مطالب شرح حال آقای احمدی مطالب را اندکی بصورت کتابی و قوائد نگارشی در ذیل چنین ویرایش نمودند:
«آقای مشهدی غلامحسن احمدی ایشان فرزند زنده یاد غلامحسین احمدی و نوه مرحوم حسینقلی احمدی از ریش سفیدان مورد وثوق اهالی کره بس هستند.
شجره نامه غلامحسن احمدی:
احمدی ها و قنبری های کره بس اصالتاً از یک جد و تا نسل پدر بزرگشان به گویش های لری و کوهمره ای تکلم می نمودند و لذا بدین سبب اهالی آنها را به قوم لر منتسب می‌کنند که بنا بر اقوال اینها اصالتاً کره بسی، از طایفه استادی زیر مجموعه قوم و طایفه کوزرگ بزرگ بوده اند.
اظهارات جناب غلامحسن احمدی:
نیاکان ما اصالتأ کره بسی و از طایفه استادی کوزرگ هستند. پدرم غلامحسین فرزند حسینقلی فرزند جانی، کوزرگی بودند. جانی جد ما در درگیری‌های محلی کوزرگ مرتکب قتل می‌شود و لذا با کل فامیلشون شبانه از کوزرگ فرار و در دالین سپیدان سکنی می گزینند تا از تبعات انتقام مصون بمانند.
پس از گذشت مدت مدیدی طولانی و افتادن آب از آسیاب و برطرف شدن حس انتقام جوئی خانواده مقتول، ابتدا در ملک آباد خانه زنیان مستقر و سپس در روستای چنارفاریاب سکنی می‌گزینند. مرحوم احمد احمدی کدخدای چنارفاریاب برای عده ای از فامیل ما شناسنامه با فامیلی احمدی و برای عده ای دیگر با فامیلی قنبری می گیرند. در نهایت با وساطت و تضمین زنده یاد زیاد خان کدخدای نامدار کره بس که پیوندهای بسیار مستحکمی با کوزرگ داشتند به زادگاهشان کره بس مراجعت می نمایند.
چون مدتی بسیار طولانی در منطقه لر نشین سکونت داشته اند و وصلت هایی هم بین اینها و اهالی لر نشین دالین صورت گرفته بوده، گویش آنها پس از بازگشت به مولد خود کاملاً لری بوده و این امر در عرف محلی به لر بودن اینها اطلاق، در صورتیکه اصالت اینها کره بسی و از طایفه استادی کوزرگ می باشند.
ما به اولاد ملا علی از طایفه استادی معروف هستیم. یک نفر از اولاد ما بنام ملا محمد معلم مکتبی بوده است. مرحوم مشهدی زیادخان کدخدای صاحب نام کره بس که یکی از باسواد ترین افراد در بین قدیمی ها بوده است شاگرد ملا محمد بوده است. سواد و قلم و دانش و معلومات مشهدی زیادخان بر کسی پوشیده نیست.»
مصاحبه با محمد علی جهانخواه و جواد جهانخواه در خصوص صحت و سقم مطالب فوق
خانواده احمدی و قنبری مشتمل بر ۱۵ خانوار و مشهور به اولاد علی هستند، بزرگ فامیل احمدی در حال حاضر غلامحسن و بزرگ فامیل قنبری کرامت هستند. وصلت های سببی دامنه داری بین این خانواده ها و اولاد زنده یادان علی باز و جانباز و بالعکس صورت پذیرفته که حکایت از قدمت تعلقشان به کره بس کوزرگ است. وصلت های دوطرفه بین خانواده خوبیاری و اولاد ملک حسین مؤید همین ادعاست.»

حسن ختام:

از نظر نگارنده آقای مشهدی غلامحسن احمدی از نظر اخلاق و برخورد احترام آمیز و حرمت اشخاص یا خودی یا غریبه و… از بهترین فرهنگیان منطقهٔ کوهمره و روستای کره بس هستند که از نظر اخلاقی و عدم هرگونه اوصاف خشونت آمیز انسان کم نظیری در منطقه هستند. به هرحال از جهت برخی اوصاف فردی نادر و شاید از پاره ای جهات هم از افراد بی نظیر در منطقه باشد. منظور نگارنده از واژه «بی نظیر» برخی اوصاف اخلاقی ایشان از نظر خونسردی و آرام بودن و عاری از هرگونه خشونت و پرخاشگری و نیز کارایی ایشان در پاره‌ای از مسائل را بی نظیر خطاب می کند. منظور دیگر نگارنده زیرکی ایشان در پاره‌ای مسائل، برخورد و اخلاق و مرام و رفتار ایشان با خودی و غریبه و نیز نفوذ در برخی جاها و نزد اشخاص و….می باشد.
از همه چیز در گذشته آقای احمدی از نظر اخلاق و آرامش و مردم دوستی یک الگو هستند. خانواده و فرزندان ایشان هم همگی افراد بسیار با مرام و از نظر خلق و خو و معاشرت اجتماعی در سطح عالی و همگان پسند می باشند. در شرح حال جناب احمدی و بیان اوصاف ایشان خدایی مبالغه و اغراق ننموده ام. بدون شک آگاهان و افرادی که با ایشان بیشتر سرکار داشتند و نیز افرادی که از شاگردان او بودند بیان و ذکر اوصاف ایشان از دید نگارنده را حتماً تأیید خواهند نمود. نمونهٔ کوچکش متن مختصر و زیبای مهندس شفیعی با آن تمثیل های زیبایی که در اوصاف غلامحسن احمدی بکار بردند گواه صادق نوشته های نگارنده در اوصاف و عملکرد آقای احمدی می باشد.
آقای غلامحسن احمدی صاحب پنج فرزند هستند که سه نفر از آنها پسر و دونفر دختر. همگی دارای تحصیلات عالی از فوق دیپلم به بالا هستند. فرزندان آقای احمدی همگی نجیب و با اخلاق و احسنت بر اینگونه پدری که چنین فرزندان سلیمی تربیت و پرورش نموده است. اسامی پسران آقای احمدی: امین، ایوب و احسان. همسر آقای احمدی از فامیل جهانخواه از نوادگان ملا آقا خان و اولاد ملا خانباز هست.
خداوند ایشان و خانواده عزیزشان و فامیل احمدی و قنبری و وابستگان و متعلقین به آنها را سلامت و مکرم بدارد.
سبز باشید و سربلند

پژوهش و نگارش:

اسماعیل جهانخواه
۵ اسفند ۱۴۰۰
کوهمره سرخی
روستای کره بس

 

 

البوم تصاویر :

gholam hosin ahmadi7gholam hosin ahmadi6gholam hosin ahmadi5gholam hosin ahmadi4gholam hosin ahmadi3gholam hosin ahmadi2غلامحسن احمدی

 

WhatsApp Image 2022 02 24 at 5.31.58 PMWhatsApp Image 2022 02 24 at 5.31.56 PMWhatsApp Image 2022 02 24 at 5.31.55 PMWhatsApp Image 2022 02 24 at 5.31.53 PMgholam hosin ahmadi10gholam hosin ahmadi9غلامحسن احمدی

 

WhatsApp Image 2022 02 24 at 5.32.19 PMWhatsApp Image 2022 02 24 at 5.32.18 PMWhatsApp Image 2022 02 24 at 5.32.17 PMWhatsApp Image 2022 02 24 at 5.32.17 PM 1WhatsApp Image 2022 02 24 at 5.32.16 PMWhatsApp Image 2022 02 24 at 5.32.01 PM

غلامحسن احمدی
غلامحسن احمدی
۳.۹ ۷ رای ها
امتیازدهی روی ستاره های زیر کلیک کنید
آواتار از  محسن جبارزاده
آرامشم حاصل تلاشم - انرژی مثبت دوستان و خانواده است هر جا قدمی بر میدارم تغییری مثبت را شروع میکنم . تا هستم مفید خواهم بود . روانشناسی را بهترین رشته دنیا میدونم
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x