پاسدار شهید علی نجمی

نجمی

پاسدار شهید علی نجمی :

نام پدر : حسن خان

ولادت : ۷ مرداد ۱۳۳۸

یگان خدمتی : سپاه

شهادت : ۵ شهریور ۱۳۶۵ کوهمره سرخی

محل دفن : گلزار شهدای

صدای زنگوله های گوسفندان شنیده نمی شد، اسب ها ایستاده بودند و حسن خان می گفت که چند ساعتی توقف داریم، چادر را برپا می کنند و تا چند ساعتی از کوچ خبری نیست ، کمی آن طرف تر هیاهوی زندگی شهری کم و بیشی از شیراز با عبور از دشت ها به گوش می رسید، چادر در حوالی شهر شیراز برپا می شود، حسن خان می گوید توقفمان برای تولد نوزادی می باشد که در راه است، بانویی در سیاه چادر در انتظار لحظه‌ی شیرین تولد نوزادش سختی ها را با جان و دل می خرد، ناگان صدای گریه ی نوزاد از درون چادر به گوش می رسد.

مژده مژده حسن خان

خیر باشد!

آری خیر است شما صاحب یک پسر شدید مادر و پسر هر دو سالم اند!

در درون پدر شور و شوق و بلوایی به پا شد ، اشک های اهالی تیره‌ی جعفرلو به شکرانه‌ی این نعمت از چشمانشان سرازیر شد، علی به جمع نام‌های متولد سال ۱۳۳۸ اضافه شد.

دوران کودکی علی به سرعت در ایل قشقایی طایفه‌ی شش بلوکی و در تیره‌ی جعفرلو گذشت.

در ششمین بهار زندگی وارد مدرسه‌ی ابتدایی شد و با عبور از دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان موفق به اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۶ شد.

در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی شرکت کرد. پس از مدتی به خدمت سربازی اعزام شد، در سال ۱۳۵۷ با فرمان امام مبنی بر خروج سربازان از یگان ها با پیروی از فرمان امام به صف انقلابیون پیوست، با پیروزی انقلاب اسلامی مجدداً به خدمت سربازی رفت در مدت خدمت خود با شرکت در کلاس های کاراته موفق به بستن کمربند مشکی به کمر خود شد، این مدت از دوران سربازی ۱۴ ماه به طول انجامید . بعد از پایان خدمت سربازی با عشق و علاقه ای که برای خدمت به هم وطنانش داشت همراه با علی یار هاشمی خواه عزم خود را برای آبادانی محل سکونت خود در کشن جزم کردند ، بنابراین با عضویت در انجمن اسلامی کشن حداکثر توان خود را برای رفع مشکلات ساکنین آن جا به کار گرفتند.

او با شرکت در طرح تولیدی و عمرانی استانداری در امر برق رسانی به مهرآباد و ابرقو، کمال آباد، ارسنجان، رفیع آباد، اسماعیل آباد، جمال آباد و چند روستای دیگر اقدام نمود این خدمت های او به شرکت در جبهه های جنگ وصل شد ، در فروردین ماه سال ۶۱ راهی جبهه های جنوب شد و با فرماندهی یکی از گروهان گردان های تیپ امام سجاد(ع) توانست در پیروزی‌های عملیات فکه و فتح خرمشهر نقش بسزایی داشته باشد.

بعد از بازپس گیری خرمشهر توسط رزمندگان اسلام به پشت جبهه ها بر می گردد اما بعد از دو ماه مجدداً به جبهه برمی گردد و این بار در جبهه‌ی کردستان به خدمت می پردازد، به گفته‌ی یکی از همرزمانش نماز شب را به جا می‌آورد و هیچ گاه نمی شد که آن را ترک کند او در پاکسازی مریوان و در مناطق مهاباد سردشت و ارتفاعات آن منطقه شرکت داشت و با پشتوانه‌ی ایثار و از جان گذشتگی حماسه ها آفرید. مثال شهید نجمی با شهید هاشمی به مثال شمع و پروانه بود با عضویت شهید هاشمی خواه در سپاه شهید نجمی نیز تاب نیاورد و در اواخر سال ۶۱ به عضویت سپاه درآمد.

مامور به خدمت در بسیج عشایر شد و با همکاری نیروهای عشایری از قبیل شهید نریمانی و شهید هاشمی خواه به تاسیس پایگاههای مقاومت در طوایف مختلف عشایری پرداخت. به عنوان مسئول اردوگاههای آموزشی در طایفه دره شوری و کشکولی انتخاب می شود.پس از مدت یک سال فعالیت چشمگیر مجدداً ماموریت می یابد تا در طایفه فارسیمدان خدمت کند در این مدت پایگاه و گروه مقاومت زیادی را تاسیس کرد . بعد از این دوران مسئولیت ناحیه امام علی(ع) طایفه شش بلوکی را بر عهده گرفت مدت یک سال و اندی در این طایفه انجام وظیفه نمود، در این طایفه هر از چند گاهی جوانان را جمع می کرد و با سخنرانی و ارشاد آنان را به تشکیل گروه مقاومت از جمله در مسجد امام حسین کشن همت گماشت. چندین نوبت جوانان کشن را به صورت داوطلبانه جمع کرد و به جبهه های جنگ اعزام نمود.

در سال ۶۳ مبادرت به امر ازدواج و تشکیل خانواده نمود که حاصل این پیوند دو فرزند دختر بود.

در اوایل سال ۶۴ به ایشان ماموریت داده شد تا با تشکیل گردان های عشایری جهت سرکوبی تعدادی از خوانین دست نشانده رژیم شاه که در منطقه سیستان و بلوچستان شورش کرده بودند یه آن منطقه برود نتیجه این مدت که حدود ۳ ماه به طول انجامید دستگیری ۵۰ تن از شورشیان و نابودی دو تن از خوانین بود. پس از بازگشت قهرمانانه از این ماموریت مسئولیت ناحیه مقاومت قدس کوهمره سرخی به ایشان محول گردید او با دل و جان این مسئولیت را پذیرفت و توانست در مدت کوتاهی با کمک مردم آن اهالی به برپایی اردوگاههای آموزشی مختلف در روستاهای کوهمره اقدام کند و داوطلبان مشتاق این مناطق را آموزش و سازماندهی کند، او با تربیت این گروه توانست نسبت به کشف و انهدام خشخاش گروهی از افراد سود جو اقدام کند. در کارهایش خلوص نیت داشت و به قصد رضای خدا بود، از مبلغ حقوقی که می گرفت بیشترش را انفاق می کرد، او بسیار مهربان و نجیب بود.
تا اینکه به همراه علی یار هاشمی خواه و علی برز نریمانی در حای که جهت دعوت و ساماندهی نیروهای عشایری جهت اعزام گروه ۷۵۰ نفری به منطقه‌ی کوهمره سرخی عزیمت می کنند، خودروی حامل آن ها به قعر درّه سقوط می کند و این سه شهید عزیز به کاروان شهدا می پیوندند.

۰ ۰ رای ها
امتیازدهی روی ستاره های زیر کلیک کنید
آواتار از  روح اله جباری نسب
آیا می دانیددلیل اینکه شما الان با آرامش و امنیت کامل ،این متن ها رومیخونید ازجان گذشتگی هزاران شهیداست ؟ این ابر مردان را فراموش نکنیم . شادی روح حضرت امام(ره) و شهدا** صلوات**
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x