زندگی نامه شهید خانعلی گرگی
(شهید کوهمره ای افتخار هر کوهمره ای هن همیشه به یادشو هسوم)
محل تولد : مله گاله – شوراب
تاریخ تولد : ۱۳۴۵
محل شهادت : جزیره مجنون
عملیات : خیبر
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۱
سن زمان شهادت : ۱۷ سال
شهید خانعلی گرگی فرزند محمد مراد درسال ۱۳۴۵ درخانواده ای ارزشمند و فعال و پرکار و مومن ، دیده به جهان گشود و چون به سن هفت سالگی رسید با وجود تلاش بسیار خانواده بر اثر تنگ دستی نتوانست به مدرسه رود و در این هنگام همکار و همیار پدر و مادر خویش بود و چون به سن سیزده سالگی رسید انقلاب شروع شد .
بعد از انقلاب در کلاسهای نهضت سواد آموزی شرکت کرد تا توانست نوشتن و خواندن را به طور کامل فراگیرد چنانکه بعضی ها می گفتند که شهید گرگی دیپلم دارد.
وی کارهای مکانیکی ، برق کشی و رانندگی را در مدت یکسال فرا گرفت و در این مدت پول ناچیزی که بدست می آورد در راه جبهه خرج می کرد و یا رنگ تهیه می کرد و درکنار جاده ها و روی سنگ ها شعار می نوشت که حال نیز آثار آن روی سنگها و کنار جاده ها باقی مانده است. شهید گرگی در سن چهارده سالگی مادرش را از دست داد اما دست از فعالیتش بر نمی داشت.
میگفت در زندگی ام برای مادرم چیزی جز رنج و زحمت نبودم اما در شهادتم فرزند خوبی برای او خواهم بود و هرچه زودتر باید به مقصود اصلی خودم برسم و به مادرم بفهمانم که فرزند اصلی او بوده ام و به جبهه رفت مدت چهارماه تمام درجبهه بود اما شهادت در این برهه از زمان نصیبش نشد و برگشت چون به خانه رسید .
خواست که مجددا برگردد اما خانواده اش مانع رفتن او به جبهه شدند و هنگامی که خانواده او می گفتند تو دراین جبهه چه دیده ای که هرساعت می گویی می خواهم به جبهه بروم چنین جواب می داد آنجا که من بودم صدای دعای رزمندگان همیشه بلند بود.
اما ذهن جویای او راضی نمی شد و مجددا به سپاه رفت و ثبت نام نمود و چون عملیات خیبر رسید در مراحل عملیات شرکت کرد و درجزیره مجنون با آر . پی . جی . که داشت بر دشمنان بعثی شتافت و جان عزیزی که داشت در روز یازدهم اسفند ۶۲ در سن ۱۷ سالگی بر اثر ترکش خمپاره از دست داد و پیکرش پاکش درمورخ ۱۶ / ۱۲ / ۶۲ در زادگاهش روستای مله گاله شوراب به خاک سپرده شد.
بخش از وصیت نامه شهید خانعلی گرگی :
سلام بر شهیدان انقلاب اسلامی و سلام بر شهیدان جنگ تحمیلی
ای صاحب اختیار مومنان ، ای نهایت آرزوهای عارفان ، ای فریاد رس فریاد خواهان ، محبوب دلهای راستگویان ، و ای خدای جهان ، هان گواه باش در این دنیای بی ظاهر در تنهایی زیستم ولی تو را بهترین دوست آمالها و عشقها یافتم ، پس مرا به سوی خودت فراخوان شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی بریدم تا به تو بپیوندم خدایا شاهد باش به عشق تو درمسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم ، خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی خسته شده و یا خواسته باشم که از این دنیا فرار کنم بلکه می خواهم گناهانی که انجام داده ام بوسیله رنج کشیدن در راه تو و ریختن خونم به خاطر تو پاک گردد .
