بهتاش فضلی متولد ۱۷/۴/۵۷
زادگاهم روستایی در دامنه کوه های زاگرس
و منطقه کوهمره سرخی بنام کره بس می باشد .
کوهمره را سرزمین رشادت ها و مردانگی و ساده زیستی میدانم
و سرزمین مردان و زنانی که فرزندان فرهیخته ای را تربیت و روانه جامعه کرده اند .
البته علی رغم گذشت سالها از انقلاب اسلامی هنوز از برخی امکانات اولیه محرومند که جای تامل دارد !
بگذریم
بنا به شغل پدر که از فرهنگیان مکتب بهمن بیگی بزرگ بود مقاطع مختلف تحصیلی را در جاهای مختلف گذراندم .
دوران ابتدایی را در روستای گرگدان کوهمره نودان
راهنمایی را در دشت ارژن و کوهمره سرخی روستای کره بس
و دبیرستان را در مدرسه نمونه دولتی شبانه روزی شهید مطهری آبباریک گذراندم .
سال ۷۶ دیپلم نظام قدیم را تمام کردم.
پس از ان یک سال از دوران خوب سربازی خود را در اقلید و شیراز گذراندم .
سال ۷۸ در مقطع کاردانی آموزش زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت پذیرفته شدم
کارشناسی را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون تمام کردم .
پس از کارشناسی مابقی خدمت سربازی را در تیب یکم امام حسن ع لشکر ۱۹ فجر در دفتر فرماندهی تیپ گذراندم .
سال ۸۳ تا ۸۵ در پالایشگاه نفت بندرعباس بصورت قراردادی کار کردم .
سال ۸۵ در آزمون استخدامی وزارت آموزش وپرورش شرکت کردم و بعنوان دبیر زبان انگلیسی در اداره آموزش وپرورش ارژن مشغول به تدریس شدم .
سال ۸۷ در آزمون کارشناسی ارشد شرکت کردم و در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس پذیرفته شدم
و آنجا مقطع ارشد را به اتمام رساندم .
۱۲ اردیبهشت ۸۹ ازدواج کردم همسرم وکیل پایه یک دادگستری و یک فرزند پسر دارم بنام سپهر
سال ۹۳ انتقال موقت به ناحیه یک شیراز گرفتم و بعنوان سرگروه زبان انگلیسی و دبیر دبیرستان های تیزهوشان و نمونه دولتی مشغول شدم .
سال ۹۴ در پست کارشناس آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش فارس مشغول شدم
ودر همان سال با توجه به علاقه مندی به رشته مدیریت آموزشی
در آزمون دکترا شرکت و در دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب (واحد کیش )پذیرفته شدم .
و در سال ۹۷ بعنوان کارشناس مسول آموزش متوسطه دوره اول انجام وظیفه کردم .
هماکنون بعنوان مسول امور ارتباطات و فرهنگی شهرداری منطقه یک شیراز
مشغول به خدمت هستم .
اعتقاد دارم رشد پلکانی در مناصب و جایگاه ها و با صبوری و پشتکار بهتر است تا خیلی از پرتاب های بی دلیل .
همیشه به زندگی امیدوار هستم و هر آنچه از جانب خدا می رسد را شاکرم واحساس میکنم دعای مادر وپدر زندگی آدم را دگرگون میکند.
خیلی مواقع از حسادت های اطرافیان می رنجم اما اعتقاد دارم مردم به سمت قطارهای در حال حرکت به جلو سنگ پرتاب میکنند .
و عقیده دارم صدای آبشار وقتی قشنگ است که به سنگهای سر راهش برخورد میکند.
سعی کرده ام اخلاقمدار و با معرفت باشم
و تمکین ارباب رجوع در کارم در اولویت امورات قرار می دهم .
کلام پایانی ام اینست که
با توکل به خداوند متعال
و تلاش و پشتکار همه چیز دست یافتنی خواهد بود .
ارسال دیدگاه