تیرماه سال ۴۱ در خانواده‌‌ای پر مهر و وفا در محله‌ی دروازه کازرون شیراز پسری دیده به جهان گشود . آن زمان در کوهمره سرخی هیچ کس فکر نمی کرد که فرزاد اولین نفری باشد که با پا گذاشتن در جبهه های جنگ به عنوان اولین شهید دیارشان شناخته شود. وقتی که شش ماهگی خود را پشت سر می گذاشت پدرش را که با کشاورزی معیشت خانواده را تامین می کرد به علت ایستادگی در مقابل حکومت ظالم پهلوی دستگیر و راهی زندان می کنند فرزاد می ماند همراه با مادر و دو خواهر و برادر خردسالش . بیش از چهار سال از عمر پدرش در پشت میله های زندان شهربانی گذشت. دوران خردسالی فرزاد با بیماری های سختی از جمله شکستگی جمجمه همراه بود اما این دوران با ذوق و شوق فراوان سپری شد. به واسطه این که از هوش سرشاری برخوردار بود مراحل اولیه تحصیل را با موفقیت و نمرات عالی گذراند. به هنگام اوج گیری مبارزات مردم مسلمان ایران شانزده ساله بود و در دبیرستان سلطانی تحصیل می کرد و در کنار آن فعالانه در مبارزات شرکت می کرد پس از پیروزی انقلاب در حالی که به تحصیل ادامه می داد در راه پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی از دریچه فعالیت های انتخاباتی از اولین رفراندم تعیین حکومت جمهوری اسلامی تا انتخاب رجائی به عنوان رئیس جمهور غفلت نمی ورزید. به عضویت گروه مقاومت مسجد طالب الحق در آمد اوقات خود را با کشیک های شبانه و فروش کتاب در مساجد و… به صورت خالصانه و گسترده سپری کرد . پس از اتمام تحصیل اوقات فراغتش را که بیشتر از قبل شده بود به آموختن در ضمن ادامه فعالیت هایش اختصاص داد به مطالعه شدیداً علاقه داشت دوست داشت بیاموزد و آنچه را که آموخته بود به دیگران نیز منتقل کند در راه پیشبرد اهداف مقدس انقلاب اسلامی به عضویت جهاد سازندگی بوشهر در آمد و در گرمای سخت برازجان جهت پیگیری دست آوردهای انقلاب خدمت کرد اما خدمت در جهاد سازندگی او را ارضا نمی کرد ضمن خدمت در جهاد کوشش وافر داشت که وارد سپاه شود مکرر می گفت که اگر ده بار در امتحان ورودی سپاه پذیرفته نشوم باز هم دست بردار نیستم سرانجام در اولین جلسه امتحان قبول شد و وارد سپاه گردید . در واحد عملیات سپاه خدمت می کرد در فعالیت های شبانه روزیش بر علیه دشمنان انقلاب اسلامی نوارهایی را از حوزه علمیه قم به خانه آورده تا مردم را در بی صلاحیتی بنی صدر آگاه سازد. به جامعه روحانیت مبارز علاقه شدیدی داشت مخصوصاً به آیت الله دستغیب خالصانه عشق می ورزید فرایض مذهبی را به نحو احسن انجام می داد در وصیت نامه اش که پیامی برای مردم ایران بود خواهان پیروی از خط اصیل اسلام و خط امام که همان خط و روش محمد(ص) و خاندان طهارت است سفارش اکید داشت و مردم را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده و از نفاق و تفرقه دوری داشته . روز هفدهم شهریور ماه ۱۳۶۰ به جبهه اعزام شد تا در رها سازی حصر آبادان دوشادوش سایر رزمندگان به مبارزه با دشمنان بپردازد در راه آزادی آبادان از محاصره کفار بعثی در سحرگاه پنجم مهر ماه در آبادان – ماهشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به لقاءالله پیوست.
شهید فرزاد شاهین
